صبر والد و پرخاشگری کودک
خانواده، نخستين پایگاهی است که پيوند بين کودک و محيط اطراف او در آن شکل میگيرد، و الگوهای جسمی، عاطفی و شخصيتی کودک به واسطهی آن پیریزی میشوند. کودک در این محيط، نوع ارتباط را میآموزد و کمال انسان و مبنای اوليهی پيوند وی با دیگران است. این درحالی است که ارتباطات غير مؤثر، مانع شکوفایی میشود و روابط را تخریب مینماید.
شواهد بسياری وجود دارد که نشان میدهد الگوی تعامل منفی والد-کودک پیشبینی کننده مشکلات برونیسازی در کودک است. از آنجایی که تأثير خانواده بر فرزندان امری بدیهی است، استرس ناشی از والد شدن نيز از جمله مسائلی است که امروزه باید به آن توجه شود.
پژوهشها نشان داده است که ميزان استرس والدینی در خانوادههای دارای کودکان با خودمهارگری ضعيف، رفتارهای پرخاشگرانه، نافرمانی، مشکلات توجه و بیشفعالی زیاد است. استرس والدگری تأثير نامطلوبی روی تعاملات والد-کودک دارد که در نتيجه باعث تشدید مشکلات برونسازی کودک میشود. مشکلات رفتاری کودک، بزرگترین مانع برای برقراری روابط اجتماعی محسوب میشود و میتواند باعث طرد کودک از اجتماع و مدرسه گردد.
صبر بهعنوان یکی ازمهمترین راهبردهای مقابلهای دینی در برابر سختیها در نظر گرفته شده است. صبر فقط به معنای درونریزی غم نيست؛ بلکه به معنای مهارت در به حداقل رساندن فشارهای روانی حاصل از مشکلات است.
پژوهشها نشان داده است که فرد صبور، بين خود و دنيای بيرون رابطهی عميقتری برقرار نموده و در برابر ناملایمات دنيای بيرون، مقاومت بيشتری نشان میدهد. از آنجا که مادر یکی از ارکان مهم زندگی است میتواند نقش مهمی در کاهش یا افزایش تحمل افراد خانواده در برابر رفتارهای مشکل آفرین داشته باشد. اگر مادران بتوانند ویژگی صبر را در خود بپرورانند و در زندگی خود به کار ببرند، فرزندان آنان نيز با الگو قرار دادن مادرانشان همين مسير را ادامه میدهند و این ویژگی نسل به نسل انتقال خواهد یافت.
صبر در درجهی نخست بهعنوان تمایلی کاملاً طبيعی شناخته میشود که به فرد کمک میکند در برابر درد و رنجها آرامش خود را حفظ نماید و بدین لحاظ میتواند یکی از منابع فردی قدرتمند قلمداد شود و بهصورت توامان، هم شناخت و هم هیجان را تحت تأثیر قرار میدهد. از این رو، انتظار میرود از رهگذر تأثيرگذاردن بر ميزان استرس والدگری والدین، پيامدهای روانی فرزندان آنها را نيز متأثر سازد.